شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۶، ۰۷:۵۲ ب.ظ

شعر از تسلیمه نسرین

 

این روزها احساس عشق نمی‌کنم

انگار که کاری مانده برای انجام!
چنان‌که گویی باید بروم،
به جایی در دوردست.

عشق،
دیگر بسان گردن‌بند
نمی‌کِشد مرا به بند، این روزها!
هم‌چنان که رشته‌های درازی از درد
به بندم کشیده‌اند.

دلم به درد می‌آید
برای برخی که زنده‌اند
ولی بسان مردگانند!

حال که هر روز درد بر من تلنگر می‌زند،
آیا دیوانه‌ام اگر بجهم در عشق؟

ابتدا باید آن‌ها را که شناور بر روی آبند یاری دهم!
ابتدا باید بازوانم را امتداد دهم
به سوی آن‌ها که در حال غرقه گشتن‌اند.

پس از آن
اگر زنده باشم زندگی خواهم کرد
اگر عاشق باشم عاشقی خواهم کرد.


#تسلیمه_نسرین
#شاعر_بنگلادش 🇧🇩
ترجمه:
#حسین_بهشتی

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی