دوشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۰۶ ب.ظ
شعر عاشقانه
بگذار بماند نان روی میز
آب در کوزه
آینه غبار گرفته، شیشه ی پنجره کثیف
بگذار موهایت پریشان،
چشم هایت خواب آلود بمانند.
گُل در گلدان تشنه،
گربه در گوشه ای منتظر غذاست
بگذار بماند میوه بر درخت،
پرستو در آسمان
بارش ملایم باران تابستانی بر پشت بام ...
دیگر خسته شدی، تمام روز
خودت را هلاک کردی
زمین هم، آسمان هم، دریا هم
در جایی خسته می شوند
بگذار بماند جارو بر دیوار
صابون در سطل
مادر! بیا و کنارم بنشین
#احمد_ارهان
#شاعر_ترکیه 🇹🇷
ترجمه:
#مجتبی_نهانی
۹۵/۱۲/۰۹