شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

يكشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۷، ۰۱:۱۰ ب.ظ

شعری زیبا از محمد کاظم کاظمی

 

سیب سرخی به روی سینی سبز

اینچنین کرده‌اند میزانت
اینچنین کرده‌اند میزانت
پیش روی هزار مهمانت

 

روزگاری به شاخسار بلند
آزمونگاهِ سنگ‌ها بودی
سنگ‌هایی که زخم‌ها به تو زد
زخم‌هایی که کرد ارزانت

 

یادِ روزی که عابران فقیر
حسرتِ خوردن تو را خوردند
و به صد اضطراب و دِلدِله چید
یک نفر از تَبَنْگِ دُکّانت

 

اینک، ای سیب! شکل خورده شدن
بسته‌ی انتخاب مهمان‌هاست؛
تا چه‌سان می‌کنند تقسیمت
تا چه می‌آورند بر جانت

 

آن یکی پوست کنده می‌خواهد
آن یکی چارقاش می‌طلبد
آن یکی تیز می‌کند چنگال
آن یکی می‌کَنَد به دندانت

 

می‌خوری سنگ، می‌شوی کَنده
می‌خوری کارد، می‌شوی رَنده
سیب بودن مسیر خوبی نیست
می‌کند از خودت پشیمانت

 

سیب سرخی به روی سینی سبز،
سرنوشتی سیاه در فرجام...
چندی ای سیب! سنگ شو که کسی
نتواند دهد به مهمانت

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی