دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۶:۳۷ ب.ظ
شعری از حسین منزوی
الا حمایت تو رمز استقامت من
چنان که سینه ی تو ، ساحل سلامت من
دوباره دیدنت ای جان ، معاد موعود است
قیام قامت قدّیسی ات ، قیامت من
دل از تو بر نکنم جان من ، جهانی نیز
اگر هر آینه خیزد پیِ ملامت من
فنای درد تو زین پیش تر چرا نشدم ؟
همین بس است ازل تا ابد ، ندامت من
هوای فتح توام بود و تار و مار شدم
غزل غزل ، همه ی دفترم غرامت من
نه راه رفتنم از تو ، نه راه برگشتن
همیشگی است در این منزلت ، اقامت من
چنین که نعره بر نام تو می زنم در شهر
به دار می کشد آخر مرا ، شهامت من
ز خیل بوالهوسانم ، تمیز آسان است :
شکوه عشق تو در چشم من ، علامت من
من و تو گمشده در یک دگر ، مبارک باد ،
حلول عشق تمام تو در تمامت من