شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

۴ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۷، ۰۱:۴۵ ب.ظ

شعر از سعدی

 

 

آن نه زلفست و بناگوش که روزست و شب‌ست
وان نه بالای صنوبر که درخت رطب‌ست

 

نه دهانیست که در وهم سخندان آید
مگر اندر سخن آیی و بداند که لب‌ست

 

آتش روی تو زین گونه که در خلق گرفت
عجب از سوختگی نیست که خامی عجب‌ست

 

آدمی نیست که عاشق نشود وقت بهار
هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب‌ست

 

جنبش سرو تو پنداری کز باد صباست
نه که از ناله مرغان چمن در طرب‌ست

 

هر کسی را به تو این میل نباشد که مرا
کآفتابی تو و کوتاه نظر مرغ شب‌ست

 

خواهم اندر طلبت عمر به پایان آورد
گر چه راهم نه به اندازه پای طلب‌ست

 

هر قضایی سببی دارد و من در غم دوست
اجلم می‌کشد و درد فراقش سبب‌ست

 

سخن خویش به بیگانه نمی‌یارم گفت
گله از دوست به دشمن نه طریق ادب‌ست

 

لیکن این حال محالست که پنهان ماند
تو زره می‌دری و پرده سعدی قصب‌ست

 

#سعدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۷ ، ۱۳:۴۵
سالار سالاری
سه شنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۷، ۱۲:۳۲ ب.ظ

شعر زیبا از احسان رعیت

 

 

 

 

بشینی و به صدای صداش فکر کنی
«به فکرتم ولی فکرم نباش» فکر کنی
به هق‌هق‌ش دم ِرفتن، به گریه‌های خودت
به اون‌که کشتی و مردی براش فکر کنی

 

فرو بری تو خودت یاد ِخاطرات کنی
با بغض و گریه تموم ِشبُ ُبساط کنی
صدای مادرت از پشت ِدر بیاد و یهو
مچاله شی تو پتو باز احتیاط کنی

 

ستاره‌ی شبت از شب سیاه‌تر باشه
و عشق ِماه تو از ماه، ماه‌تر باشه
کسی نبینه، ندونه، نفهمه، آخه چرا؟
[گذاشتی بره تا روبراه‌تر باشه]

 

گذاشتی بره تا زندگیش خراب نشه
نخواد بفهمه حقیقت چیه، مجاب نشه
دعا کنی واسه روزای شاد ِخوشبختیش
ولی دعات برای تو مستجاب نشه

 

بشینی و به صدای صداش فکر کنی
«به فکرتم ولی فکرم نباش» فکر کنی
به اون‌که کشتی و مردی براش فکر کنی

 

به این‌که عشق ِ تو از ماه ماه‌تر بوده
جدا شدن واسه اون به صلاح‌تر بوده
با یکّی دیگه دیدیش، روبراه‌تر بوده ...


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❏ #احسان_رعیت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۷ ، ۱۲:۳۲
سالار سالاری
پنجشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۷، ۱۲:۲۹ ب.ظ

قطعه شعری از محمد سلمانی

 

 

 

مرز زیبایـــی اگــــر آن سوی دنیــا برود
چشم باید به همان سو به تماشا برود

 

دیده از دور دو دریـــای مجـــاور با هم
چشم من می شکند پنجره را تا برود

 

بارها سنگ به پیشانی شوقش خورده
رود اگــــر خواسته از درّه به دریـــا برود

 

سرنگون گشتن فوّاره به ما ثابت کرد
آب می خواسته بـــا واسطه بالا برود

 

آی مردم...به خدا آب زلال است زلال...
بگذارید  خودش  راهِ  خودش  را  برود

 

کدخدا گفته که تا کار به دعوا نکشد
یکی از این دو نفـــر باید از اینجا برود

 

یا که یوسف به دیار پدری برگردد
یا که با پیـرهن ِ پاره زلیخـــا برود

 

کدخدا گفته که این دهکده، عاشقکده نیست
هرکـــه عــــاشق شده  از دهکده ی مــا برود

 

کوزه بر دوش سرِچشمه نیا...با این حرف
باید  از  دهکده  یک  دهکده  رسـوا بــرود

 

باز پیراهن ِ گلدار بــه تن خواهـــی کرد
صبر کن از سرِ این گردنه سرما برود...!


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❏ #محمد_سلمانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۷ ، ۱۲:۲۹
سالار سالاری
شنبه, ۵ آبان ۱۳۹۷، ۱۲:۲۶ ب.ظ

شعری زیبا از یاسر قنبرلو

 

 

 

آنچه از عقل کِشیدم  دو عدد دندان بود
چند چیز است که باید سر ِ  دل هم بِکِشم
دورم و دورم  از آن ساز و صدای نَفَسَت  
که برقصم وسط ِ  خانه و کِل  هم بکشم
پس طبیعی‌ست که شب ها بنشینم یک جا
یاد تو باشم و سیگارِ  کَمِل هم بکشم

 

دل من خوش به همین بسته‌ی آبی رنگ است!

 

مثل شومینه‌ی برقی وسط ِ فصلی سرد
شعله را در بغل ِ چوب نگه داشته‌ای
آن گلی را که برایت شب عقد آوردم
گرچه خشکیده ولی خوب نگه داشته‌ای
روی هر طاقچه و توی هرآنچه کُمُد است
آن همه شیشه‌ی مشروب نگه داشته‌ای!

 

من در آن خانه فقط جنس ِ  اضافی بودم؟

 

دورم و دورم از آن شب که مرا خوابی بود
در سرم بین دو افراطی ِ عاشق ، جنگ است !
آه ای فکر ِ عزیزم ! برو و صبح بیا
وقت با حوصله و دل ، همه با هم تنگ است !
پس طبیعی‌ست که شب ها بنشینم یک جا
دلِ  من خوش به همین بسته‌ی آبی رنگ است

 

هرچه من را به تو نزدیک کند دلخوشی است

 

آن نبودم که نَگُنجم به دل و حوصله ات
گرچه من شیفته‌ی فلسفه بافی بودم
آن نبودم که نباشم ... که نخواهم باشم
فکر کردم که به اندازه‌ی کافی بودم
هرچه را داشته‌ای خوب نگه داشته‌ای
من در آن خانه فقط جنس اضافی بودم؟

 

که سپردی به خدا کار نگهداری را

 

«دوری» و «زنده به گوری»  به هم آمیخته اند
بعد تو زندگی من همه‌اش خودکُشی است
دل سپردن به غزل های غم انگیز ِ  صفاست
گوش دادن به  صدای نَفَس ِ  چاوشی است
دلخوشم بعد وَفاتم به تو نزدیک ترم
هر چه من را به تو نزدیک کُند دلخوشی است...

بعد از این خانه ی تو خانه ی ارواح من است...


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❏ #یاسر_قنبرلو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۷ ، ۱۲:۲۶
سالار سالاری