شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «متن عاشقانه» ثبت شده است

سه شنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۹:۰۰ ق.ظ

شعر عاشقانه برای همسر

 

بالشم بوی تـو را می دهد

قبل از آنکه بـه خواب بروم

آنرا در آغوش می گیرم

دلتنگ تـو هستم

 

***********************************

 

ساعت‌ها و دقیقه‌ها را می‌شمارم

تا دوباره تـو را ببینم، ولی زمان خیلی کند می‌گذرد

 

***********************************

 

دوستت دارم

و واقعا وادار بودم

این رابه تـو بگویم

 

***********************************

 

تـو مثل دارویی

هرگز نمیتوانم

بـه قدر کافی تـو را داشته باشم

 

***********************************

 

والدین مـن همیشه بـه مـن می گویند

کـه نباید هرگز از رویاهایم دست بکشم

پس، دختر، بهتر اسـت بدانی

کـه مـن هرگز از تـو دست نخواهم کشید

 

***********************************

 

مـن آخر هفته می‌دزدمت

و میتوانیم یک گوشه‌ای برویم

و باهم تنها باشیم

نظرت چیه؟

 

***********************************

 

زن‌های بسیاری در زندگی مـن بوده‌اند

کـه توجه‌ام را جلب کرده‌اند

اما نمی دانم چرا توجه‌ام از تـو

بـه سمت دیگری جلب نمیشود

 

 

بـه لطف تـو هرروز صبح

با لبخند از خواب بر می‌خیزم

ممنون‌ام کـه موجب خوشحالی مـن هستی

 

***********************************

 

تـو یک شگفتانه‌ی دوست داشتنی هستی

کـه هر مردی آرزو دارد یک روز نصیبش بشود

مـن خوش شانس‌ترین مرد جهانم

چون زیباترین شگفتانه‌ی جهان را گرفته‌ام

یعنی تـو

 

***********************************

 

تـو بسیار زیبا

دلربا و خوشگل هستی

مطمئنم همه ی‌ی مردها

بـه مـن حسادت می کنند

 

 

مـن تـو رابا تمام پول‌ ها

و طلاهای عالم عوض نمی کنم

تـو بزرگ ترین دارایی مـن هستی

 

***********************************

 

تـو دلیل لبخندهای مـن هستی

اگر مـن هم دلیل لبخندهای تـو هستم

پس هرگز از خندیدن دست بر ندار

 

***********************************

 

می خواستم بگویم

چـه اندازه دوستت دارم

اما برای بیانش

واژه‌های مناسبی پیدا نمی کنم

 

 

مـن بین خودم و تـو

صمیمیت بسیار زیادی احساس میکنم

درست از همان دیدار اول

این یعنی مـا باهم در زندگی

زوج موفقی را نیز تشکیل خواهیم داد

 

***********************************

 

امروز مـن بسیار از تـو دورم

ولی قلبم و شور و اشتیاقم

باتو و در کنار توست، امروز و برای همیشه

تولدت مبارک، عشقم

 

***********************************

 

مـن هرگز بـه تـو آسیب نخواهم زد

چون تـو قلب مـن هستی

اگر بـه تـو آسیبی بزنم

بـه خودم آسیب زده‌ام و خواهم مرد

این اتفاق هرگز نخواهد افتاد

 

 

تـو برای مـن مثل خانه می مانی

جایی هستی کـه بـه آن تعلق دارم

و تنها جاییکه بارها و بارها

بـه آن سر میزنم

مـن هرگز تـو را ترک نخواهم کرد

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۹:۰۰
سالار سالاری
سه شنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۹:۰۰ ق.ظ

متن عاشقانه برای همسر

 

مـن اهدا کنندۀ عضو نیستم

ولی میتوانم قلبم رابه تـو اهدا کنم

 

***********************************

 

دوست ندارم رژیم بگیری

اندام تـو بی‌نقص اسـت

و مـن عاشق وجب بـه وجب آن هستم

 

***********************************

 

فکر میکنم اقبال مـن بلند اسـت

چون تـو می‌توانستی

هر مرد دیگری را در دنیا انتخاب کنی

و تصمیم گرفتی مـن را انتخاب کنی

 

***********************************

 

بهترین روز زندگی مـن روزی بود

کـه با تـو آشنا شدم

 

***********************************

 

 

اگر این درست باشد کـه عشق آسیب میزند

مـن این ریسک را می‌دذیرم

و تـو را تا آخر عمرم دوست خواهم داشت

 

***********************************

 

در طول روز هنگام انجام هر کاری

بـه تـو فکر می کنم

وقتی چشم‌هایم را باز میکنم

تـو را می بینم، و همین‌طور وقتی آن‌ها را می‌بندم

تـو همیشه در افکار مـن جاری هستی

 

***********************************

 

تـو هرروز جذابتر از روز قبلی

این چطور ممکن اسـت

 

***********************************

 

تـو صدها کیلومتر از مـن دوری

اما احساس می کنم اینجایی

درست در قلب مـن

 

وقتی بـه آسمان نگاه میکنم

زیباترین ستاره‌ی دنیا را می بینم

یعنی تـو

 

***********************************

 

آیا حاضری

باقی عمرت را

در کنار مـن باشی؟

 

***********************************

 

 

تـو هر دقیقه

و هر ثانیه

در ذهن و یاد مـن هستی

اما، اگر بخواهی

می توانی امشب را نیز

در کنار مـن صبح کنی

 

***********************************

 

سال‌های زیادی طول کشید

تا نیمه‌ی گمشده‌ام را پیدا کنم و کامل شود

حالا کـه تـو را دارم، هرگز نخواهم گذاشت

کـه تـو از پیش مـن بروی

 

***********************************

 

 

این پیام میـــخواهد بـه تـو بگوید

کسی دلش برایت تنگ شده اسـت

و نمیتواند بدون تـو زندگی کند

 

***********************************

 

بـه یمن حضور تـو

دنیای مـن جای شادتری برای زندگی شده اسـت

و مـن هم بـه مرد بهتری تبدیل شده‌ام

از تـو بخاطر بهتر ساختن زندگی‌ام متشکرم

 

***********************************

 

نمیتوانم قول بدهم

کـه تـو تنها دختری هستی

کـه در زندگی‌ام عاشق‌اش خواهم بود

چون چند سال دیگر

یک دختر دیگر بـه زندگی‌ام وارد خواهد شد

کـه تـو را مادر صدا می زند

 

وقتی با تـو هستم

بـه چیز دیگری نیاز ندارم

مـن فقط با تـو احساس کامل بودن میکنم

 

***********************************

 

هیچوقت بـه نیمه‌ی گمشده اعتقادی نداشتم

اما، از وقتی با تـو آشنا شدم

یقین پیدا کردم کـه مـا برای هم ساخته شده‌ایم

 

***********************************

 

 

دلم می خواهد

لحظه‌هایی راکه با تـو می‌گذرد

نگه دارم و متوقف شان کنم

 

***********************************

 

تـو را دوست دارم

جوری کـه هیچکس دیگر را

هرگز دوست نداشته‌ام

مطمئنم کـه بعد ها هم

کسی رابه اندازه‌ی تـو

دوست نخواهم داشت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۹:۰۰
سالار سالاری
يكشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ۰۹:۴۰ ق.ظ

متن عاشقانه

 

چقـدر دوست دارم
دستهای مردانـه ات را
ڪـه دستهای ڪوچڪم را
درآن جامیـدهی
و نوازش میڪنی
تا بفهمم تو ڪنارم هستی
ومــن تڪیـه گاهی مطمئــن دارم …

 

============================================================

 

اتفاق هاےِ خوب
همیشہ مےاُفتَند
مثلِ مِهرِ ” تُو” ڪہ
بہ دِلَـــــ❤️ـــــم “اُفتاده”
مےبینے حَتّے “اُفتادڹ” هَم
فعلِ قَشنگیست !
وقتے پاےِ ” تُو” وَسَط باشَد … 😍

 

============================================================

 

بر پنجره ام بُخارِ تو می‌ چسبد
صبحانه در انتظارِ تو می‌ چسبد
قوری و سماور و دو فنجان با عشق
چایی چقَدَر کنارِ تـو می چسبد

 

============================================================

 

کاش می شد …
تمام داستان های دنیا را
از دهان تو بشنوم !
تمام عاشقانه های دنیا را
تو برایم تکرار کنی !
اصلا هر چه تو بگویی زیباست !
می دانی کاش می توانستم
با تمام وجود
صدایت را در آغوش بگیرم !

 

============================================================

 

آنقدر ذهنم را درگیر خودت کرده ای …
که دیگر حتی نمیتوانم مضمون تازه ای پیدا کنم
حالا حق میدهی
در شعرهایم
به همین سادگی بگویم
” دوستت دارم ” ؟

 

============================================================

 

دلم لحظه ای را می خواهد !
که تو باشی …
همین کنار نزدیک به من
درست روبروی چشم هایم
همنفس نفسهایم
خیره شوم به لبهایت
دست بکشم به تک تک اعضای صورتت
بعد چشمهایم را ببندم و …
” ببوسمت ”
آن لحظه دنیای من تمام می شود .
” به خدا که واقعاً تمام می شود “

 

============================================================

 

گاهی هم باید ماند
تا شیرین شدن زندگی دو نفره را
یکبار دیگر تجربه کرد
ماندن جرات می خواهد
ماندن صبر، گذشت و فداکاری می خواهد
ماندن “عشق” می خواهد …!

 

============================================================

 

قلبم بی تابانه بهانه ی کسی را میکند که بار سفر بسته و رفته است.
رفته و چقدر زود از یاد برده که
نگاهی بی صبرانه منتظر نگاه های اوست
که چقدر آغوشی تشنه ی بغل های اوست
و این قلب دیوانه ی من باید رنج بکشد و
صبوری کند.
تا از یاد ببرد صاحبش را.
تا عشقی که سراسر وجودش را به لرزه می انداخت را فراموش کند.
و فراموش کند که روزی کسی بود
که برایش زندگی بود.

 

============================================================

 

همیشه آخرین سطر برایش می‌‌نوشتم
” روزی بیا که برایِ آمدن دیر نشده باشد ”
می‌ نوشتم
” روزی بیا که هنوز دوستت داشته باشم
که هنوز دوستم داشته باشی‌ ”
می‌ نوشتم
در نبودنت به تمام ذرات زندگی‌ کافر شده ام
جز ایمانِ به بازگشتِ تو
امروز می‌‌نویسم
یقینا آمده است
ولی‌ روزی که من از هراسِ دیوار ها
خانه را که نه
خودم را ترک کرده بودم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۷ ، ۰۹:۴۰
سالار سالاری
پنجشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۶:۴۵ ب.ظ

شعر از حسین پناهی-پروانه ها

 

#پروانه‌ها #بخش۲

می‌شنوی؟
انگار صدای شیون می‌آید
گوش کن!

می‌دانم که هیچ‌کس نمی‌تواند
عشق را بنویسد
اما به جای آن
می‌توانم قصه‌های خوبی تعریف کنم
گوش کن:

یکی بود یکی نبود
زنی بود که
به جای آبیاری گل‌های بنفشه
به جای خواندن آواز «ماه، خواهر من است»
به جای علوفه دادن به مادیان‌های آبستن
به جای پختن کلوچه شیرین
–ساده و اخمو–
در سایه‌ی بوته‌های نی‌شکر
نشسته بود و کتاب می‌خواند

صدای شیون در اوج است
می‌شنوی؟

برای بیان عشق
به نظر شما کدام را باید خواند؟
تاریخ یا جغرافی؟

می‌دانی؟
من برای تاریخ، دلم می‌سوزد
برای نسل ببرهایش
که منقرض گشته‌اند
برای خمره‌های عسلش
که در رف‌ها شکسته‌اند

گوش کن!
به جای عشق و جستجوی جوهر نیلی
می‌شود چیزهای  دیگری نوشت...

#حسین_پناهی

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۴۵
سالار سالاری
سه شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۶:۴۲ ب.ظ

تکه شعر از حسین پناهی

 

و همین است دیگر
و دیگر همین است
 زندگی

و چه بی‌رحمانه است
که همین است

معمای سربسته‌ی سه‌راهه‌ی سلفچگان
و کلمه‌ی عجیب و غریب «مورچه‌خورت»!
وحشت می‌کند کودک احساس
بر این همه نمی‌دانم‌ها

و راچ‌و ریچ کفش چرمی معلم ریاضیات
که مساحت و محیط همه چیز را
از بر است
و تاپ‌تاپ دل

من همیشه ترسیده‌ام
و انسان همیشه ترسیده است
و سه‌چهارم روح زمین را
ترس، تشکیل می‌دهد

دوباره می‌پرسم:
به راستی
دلیل این‌همه ترس‌های بی‌دلیل
چه می‌تواند باشد؟
دلیل این‌همه شک و اضطراب؟

دیگر فرصتی برای از دست دادن نیست
ما با سی سال، به جنگ ابدیت می‌رویم

و اعتقاد به تناسخ،
وهمی تازه می‌آفریند
زیرا بابونه‌ها
قادر به تکلم نیستند
و سنگ‌ها
از نعمت گریستن محرومند
سمورها
از حل معمای توتون‌و دود
سرسام می‌گیرند

و بگذریم...
که فرصتی برای از دست دادن نیست
در مسائلی که مخاطبش
شاگرد ایده‌آل فلسفه است

این فصل را با ترکیدن دل
به پایان می‌برم
با حسادت‌و جسارت برهنگی شقایق
در تیررس اینهمه چشم‌های
ناپاک و نیمه‌پاک

تهران، سعادت‌آباد، ۱۳۷۹/۷/۱۲
#حسین_پناهی

📖 #نامه‌هایی_به_آنا۲

♦️نشر آناپنا:
@anapanapub

♦️کانال اصلی حسین پناهی:
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۴۲
سالار سالاری
دوشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۶:۴۰ ب.ظ

شعر از گروس عبدالمالکیان

 

پنهانت می کنم پشتِ پرده ها
زیرِ پوست
در کلمه
در دهان

پدیدار می شوی در ندیدارها...

دست بر دهانت می گذارم
و پنهانت می کنم در مرگ...
تابوت را می بندم
و تاریکیِ تو را
از تاریکی ی جهان جدا می کنم.
خودم را می زنم به آن راه
که تو نیستی

ریشم بلند می شود
بلند می شوم
خودم را می زنم به بیداری
به خواب
که سخت است
نبضت مدام بگوید:
چرا؟
چرا؟
چرا؟
چرا؟
چرا؟
چرا؟

خودم را می زنم به خیابان های
     شب های
      سیگارهای
      های های منی که از خلا پُر بود...
همین طور برای خودم می خندم
همین طور برای خودش اشک می آید
همین طورهاست
که دیوانگی پیراهن کلمه اش را پاره می کند
و گورت را می کند
می کند
می کند
می کند
می کند
می کند...

آب بیرون می‌زند

#گروس_عبدالملکیان

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۴۰
سالار سالاری