شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

دوشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۶:۴۰ ب.ظ

شعر از گروس عبدالمالکیان

 

پنهانت می کنم پشتِ پرده ها
زیرِ پوست
در کلمه
در دهان

پدیدار می شوی در ندیدارها...

دست بر دهانت می گذارم
و پنهانت می کنم در مرگ...
تابوت را می بندم
و تاریکیِ تو را
از تاریکی ی جهان جدا می کنم.
خودم را می زنم به آن راه
که تو نیستی

ریشم بلند می شود
بلند می شوم
خودم را می زنم به بیداری
به خواب
که سخت است
نبضت مدام بگوید:
چرا؟
چرا؟
چرا؟
چرا؟
چرا؟
چرا؟

خودم را می زنم به خیابان های
     شب های
      سیگارهای
      های های منی که از خلا پُر بود...
همین طور برای خودم می خندم
همین طور برای خودش اشک می آید
همین طورهاست
که دیوانگی پیراهن کلمه اش را پاره می کند
و گورت را می کند
می کند
می کند
می کند
می کند
می کند...

آب بیرون می‌زند

#گروس_عبدالملکیان

 

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی