شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «sher9» ثبت شده است

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵، ۰۶:۳۵ ب.ظ

تکه شعر از مهری رحمانی

 

 

تا آمدم به دنیا بیایم
پاییز شد
ریختم روی برگ ... روی رنگ
افتادم در آغوش باد
باران آمد
تا مادر سرمه کشید بر چشمم از آفتاب
شب ریخت در دونقطه ی سیاه
خون سپید زنی در دهانم به خواب رفت
مردی رو به پنجره سیگار می کشید
تا آمدم راه بیفتم . . . زمین مرا خورد
گریه ام ریخت
در چاردردِ تولدی دیگر
برادرم زمستان شد
روی دستِ برفی سنگین
مادر پر بود از درد و شیر
ما همه آمدیم به دنیایی که نیامد
مادر به پای ما . . . روح شد
وما هیچ یک
به چاردردِ او راضی نبودیم
گرچه من هنوز آمدن را دوست دارم
مثل آمدن تو
و اندوهی که سرشارم می کند

#مهری_رحمانی

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۳۵
سالار سالاری
پنجشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۳۱ ب.ظ

تکه شعر از علیرضا طالبی پور

 

 

سال هاست گم شده ام
مثل جنگلی،
که میان جنگلی دیگر زندگی می کند
مثل آسمانی،
که میان آسمانی دیگر
آنقدر گناهکارم
که مجبورم در تن خودم حبس ابد باشم

وقتی فهمیدم،
چون گلوله ای که به شقیقه فکر می کند،
به من فکر می کنی،
فرار کردم
رودخانه ای شدم که از کوهی می گریزد
اما هرکجا که رفتم
پیش از من آنجا بودی

ما هر دو یکی هستیم
و از تو راه رهایی نیست
باید تو را در آغوش بگیرم
و به این فکر کنم،
وقتی باران بر دریا می بارد،
اول دریا خیس می شود
یا باران؟

#علیرضا_طالبی_پور

کتاب " زندگی خانه ای اجاره ایست"

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۳۱
سالار سالاری
چهارشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۲۸ ب.ظ

تکه شعر از شیرکو بی کس

 

 

ای زن زیبا

تو نه شاعری
نه نقاش
من هم شاعرم
هم نقاش
اما که می داند
چشم ها و دست های تو
هر شب
می سرایند و نقش می زنند
ترسم از این است
 روزی
چشم ها و دست هایت
این راز را
در کوچه و شهر و دنیا
برملا کنند
که این مرد
نه شاعر است
نه نقاش

 

#شیرکو_بی_کس
ترجمه:
#کیان_علی_محمدی

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۲۸
سالار سالاری
چهارشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۲۵ ب.ظ

تکه شعر از احمد ارهان

 

دنیا پشت سرم
حوله می اندازد
در حالیکه من
قهرمان تنهایی ها هستم !
قهرمان آخرین عشق، رنج
و هر چه که به نظرت برسد
در رینگ ،تنهای تنها مانده ام
 سکوت سالنی خالی،
باد در حفره های بدنم
 رخنه می کند
و اکنون زمان اعلام شکست خوردنم...
زمین آبی را خون برداشته است!


#احمد_ارهان
#شاعر_ترکیه 🇹🇷
ترجمه:
#صابر_حسینی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۲۵
سالار سالاری
دوشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۵، ۰۲:۰۵ ب.ظ

شعر از لیلا محبوبی

 

دست های بسته ام

تا بی نهایت ماه
درختانی کهن بودند
پای ارغوان بادی که می وزید

نیامدی از خواب های ترد کودکی ام

صنوبرانه پیچیدم
صخرهای نابودگی ات با من

عبور کن چشم های تبعیدی
این گونه بهمن فرو می ریزد

هرشب زنی در من    میان برف
صدایی را تشییع می کند
صدایت را از من بگیر

گورستان بزرگی ست  خواب های کودکی ام.


#لیلا_محبوبی
#به_زخمهایم_سرمه_می_کشد_زنی

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۵ ، ۱۴:۰۵
سالار سالاری
يكشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۲:۰۳ ب.ظ

شعر عاشقانه

 

اگر می خواهی همچون آسمانها به خواب ام بیایی

همچون آسمان ها پر از ستاره و ماه بیا

از آغوش طوفان های سهمناک پرواز کن

از راه های سپید کهکشان ها پرواز کن

تا هر ستاره چونان خورشیدی بدرخشد...

#نبی_خزری
#شاعر_آذربایجان 🇦🇿
ترجمه:
#کاظم_نظری_بقا

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۱۴:۰۳
سالار سالاری
يكشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۲:۰۱ ب.ظ

تکه شعر عاشقانه

 

در گریز از گلوله ها و شعله ها

پناه بیاور
به کلبه ای که هنوز آغوش من در آن گرم است
محبوبم
در جنگ
امن ترین جا
جایی است که یکبار سوخته است

 

#علی_داوری_ترشیزی

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۱۴:۰۱
سالار سالاری
دوشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۰۶ ب.ظ

شعر عاشقانه


بگذار بماند نان روی میز
آب در کوزه
آینه غبار گرفته، شیشه ی پنجره کثیف
بگذار موهایت پریشان،
چشم هایت خواب آلود بمانند.
گُل در گلدان تشنه،
گربه در گوشه ای منتظر غذاست
بگذار بماند میوه بر درخت،
پرستو در آسمان
بارش ملایم باران تابستانی بر پشت بام ...
دیگر خسته شدی، تمام روز
خودت را هلاک کردی
زمین هم، آسمان هم، دریا هم
در جایی خسته می شوند
بگذار بماند جارو بر دیوار
صابون در سطل
مادر! بیا و کنارم بنشین

 #احمد_ارهان
#شاعر_ترکیه 🇹🇷
ترجمه:
#مجتبی_نهانی



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۰۶
سالار سالاری