شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر از حسین پناهی» ثبت شده است

سه شنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۱۰ ب.ظ

شعر از حسین پناهی

 

در شهرم.
شهر پر است از سربازهای مسلح
که به فاصله ی ده متری
دو به دو و گاهی سه به سه
در گوشه و کنارها ایستاده اند
سیناهای سر تراشیده
که عشق به ویسواوا را
به چکمه و لباسهای خال خالی ببری
معامله کرده اند

دو روز از اتمام #انتخابات، گذشته است
مردم به جبر همیشگی تاریخ
به ضمیر تبدیل می شوند
و ضمیرها
با همه ی خوبی ها و بدی هاشان
خود را
در هزارتوی مصلحت، مستتر می کنند

ماهی های هراسان از انفجار دینامیت تبلیغات!
دور می زند کوسه وحشت
در لایه ی بالای آب ها
و ماهی ها هستند و نیستند
 
احساس می کنم به سردخانه ای
برای شناسایی جسدی می روم
 
ما بیشتر عمرمان را ترسیده ایم
" ما می ترسیم پس هستیم"
ما بی هیچ جرم و گناهی می ترسیم
خوبیم و می ترسیم
خوبترینیم و می ترسیم

دمکراسی مثل پیتزا
به معده ی ما ناسازگار است
هیچ حرمتی ندارد آدمی

سبد بیاور و خورشید را به زیر سبد پنهان کن
کجای شهرم؟
کجای تاریخ؟
کجای زمان؟

...
#حسین_پناهی
📖 #نامه_هایی_به_آنا٢

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۱۰
سالار سالاری
پنجشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۶:۴۵ ب.ظ

شعر از حسین پناهی-پروانه ها

 

#پروانه‌ها #بخش۲

می‌شنوی؟
انگار صدای شیون می‌آید
گوش کن!

می‌دانم که هیچ‌کس نمی‌تواند
عشق را بنویسد
اما به جای آن
می‌توانم قصه‌های خوبی تعریف کنم
گوش کن:

یکی بود یکی نبود
زنی بود که
به جای آبیاری گل‌های بنفشه
به جای خواندن آواز «ماه، خواهر من است»
به جای علوفه دادن به مادیان‌های آبستن
به جای پختن کلوچه شیرین
–ساده و اخمو–
در سایه‌ی بوته‌های نی‌شکر
نشسته بود و کتاب می‌خواند

صدای شیون در اوج است
می‌شنوی؟

برای بیان عشق
به نظر شما کدام را باید خواند؟
تاریخ یا جغرافی؟

می‌دانی؟
من برای تاریخ، دلم می‌سوزد
برای نسل ببرهایش
که منقرض گشته‌اند
برای خمره‌های عسلش
که در رف‌ها شکسته‌اند

گوش کن!
به جای عشق و جستجوی جوهر نیلی
می‌شود چیزهای  دیگری نوشت...

#حسین_پناهی

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۴۵
سالار سالاری
سه شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۶:۴۲ ب.ظ

تکه شعر از حسین پناهی

 

و همین است دیگر
و دیگر همین است
 زندگی

و چه بی‌رحمانه است
که همین است

معمای سربسته‌ی سه‌راهه‌ی سلفچگان
و کلمه‌ی عجیب و غریب «مورچه‌خورت»!
وحشت می‌کند کودک احساس
بر این همه نمی‌دانم‌ها

و راچ‌و ریچ کفش چرمی معلم ریاضیات
که مساحت و محیط همه چیز را
از بر است
و تاپ‌تاپ دل

من همیشه ترسیده‌ام
و انسان همیشه ترسیده است
و سه‌چهارم روح زمین را
ترس، تشکیل می‌دهد

دوباره می‌پرسم:
به راستی
دلیل این‌همه ترس‌های بی‌دلیل
چه می‌تواند باشد؟
دلیل این‌همه شک و اضطراب؟

دیگر فرصتی برای از دست دادن نیست
ما با سی سال، به جنگ ابدیت می‌رویم

و اعتقاد به تناسخ،
وهمی تازه می‌آفریند
زیرا بابونه‌ها
قادر به تکلم نیستند
و سنگ‌ها
از نعمت گریستن محرومند
سمورها
از حل معمای توتون‌و دود
سرسام می‌گیرند

و بگذریم...
که فرصتی برای از دست دادن نیست
در مسائلی که مخاطبش
شاگرد ایده‌آل فلسفه است

این فصل را با ترکیدن دل
به پایان می‌برم
با حسادت‌و جسارت برهنگی شقایق
در تیررس اینهمه چشم‌های
ناپاک و نیمه‌پاک

تهران، سعادت‌آباد، ۱۳۷۹/۷/۱۲
#حسین_پناهی

📖 #نامه‌هایی_به_آنا۲

♦️نشر آناپنا:
@anapanapub

♦️کانال اصلی حسین پناهی:
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۴۲
سالار سالاری