شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

۵۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

پنجشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۲۵ ب.ظ

ساجد فضل زاده

 

...

اگر به شاخه ی توت سفید
ببندند طناب را
این مرگ
دهان چند نفر را شیرین خواهد کرد

کوه
اشاره ی دشت است
 به پرواز پرنده ها
پس اشاره ی کوچک مرا
کدام پرنده می بیند ، کدام؟

به رویاست مگر
پرنده ای بر سرانگشت بنشیند
به رویا نیست اما
که سرش را از تنش
تنش را از سرش... چه فرق می کند
مرگ
دست کداممان باشد؟

چهار
غمگین ترین عدد است
یکی برای چهارپایه
یکی برای چهار نفری که دست و پای جنازه را
یکی برای چهار سمت
در سلام ِختمِ گریه های گورستان
یکی برای...


نه
چهار
شادترین عدد است
چادر گشوده زنی زیبا پیش پای درخت
چهار نفر، چهار گوشه ی پارچه را گرفته اند
تکان دهید شاخه ها را  بریزد توت سفید
تکان دهید
بریزد توت سفید
توت سفید
سفید...
.
سفید بود صورتش.

#ساجد_فضل_زاده

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۱۳:۲۵
سالار سالاری
پنجشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۵۷ ب.ظ

زیبایی ات غمگینم میکند

 

می خواستم

بهار به خانه ات بیاورم
و دیگر قانع نباشی
به گل های چسبیده به فرش
می خواستم
بهار به پیرهنت بیاورم
و از آنجا سفر کنم
به سرزمین های کشف نشده
 
اما هر دری باز کردم
پاییز در بادهایش از راه رسید
روی هر پنجره ای دست گذاشتم
زمستان
آخرین تصویر در حافظه اش بود
 
امروز من و بهار
در کوچه ها می گردیم
و سراغت را
از خرگوش های مرده در برف
می گیریم.
 
#بهزاد_عبدی
 کتاب :
#زیبایی_ات_غمگینم_می_کند
نشر :
#چشمه

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۵۷
سالار سالاری
دوشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۰۶ ب.ظ

شعر عاشقانه


بگذار بماند نان روی میز
آب در کوزه
آینه غبار گرفته، شیشه ی پنجره کثیف
بگذار موهایت پریشان،
چشم هایت خواب آلود بمانند.
گُل در گلدان تشنه،
گربه در گوشه ای منتظر غذاست
بگذار بماند میوه بر درخت،
پرستو در آسمان
بارش ملایم باران تابستانی بر پشت بام ...
دیگر خسته شدی، تمام روز
خودت را هلاک کردی
زمین هم، آسمان هم، دریا هم
در جایی خسته می شوند
بگذار بماند جارو بر دیوار
صابون در سطل
مادر! بیا و کنارم بنشین

 #احمد_ارهان
#شاعر_ترکیه 🇹🇷
ترجمه:
#مجتبی_نهانی



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۰۶
سالار سالاری