شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

شعر و متن عاشقانه

سه شنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۷، ۰۷:۱۵ ب.ظ

شعری از محمد شریف

 

 

تو که راهی شدی نمی دانی، معنی بی قرار یعنی چه...

مثل یک ماهواره ی تنها، گم شدن در مدار یعنی چه...

 

حمله ی لشکر غزل دیدی؟ امشب از حس شعر لبریزم
غرق آرامشی نمی فهمی، لحظه ی انفجار یعنی چه...

 

می روی سمت یک فراموشی..، چمدانی گرفته دستت را
شاعری بی قرار می فهمد، سوتِ تلخِ قطار یعنی چه...

 

با صدای رسا که می خندی، بنده مسئول خنده ها هستم
بی خیالی تو و نمی فهمی، شانه ی زیر بار یعنی چه...

 

دل من را زدی به دریاها، این دلی که ندیده دریا را
چشم دریایی ات به من فهماند، آبی بی گدار یعنی چه...

 

مدتی می شود پر از دردم، مثل یک سال پیش حال خودت
تو خودت هم که خوب می دانی، قرص، روزی سه بار یعنی چه...

 

آه! با میله های مواجی، چشم های تو در محاصره است
مژه هایت به من نشان دادند، آسمان در حصار یعنی چه...

 

شاعری خسته از غزل هایش، سمت باران دوباره راه افتاد
هیچ کس..هیچ کس نمی داند، پرسه در لاله زار یعنی چه...

 

با شنیدن نمی شود فهمید، حال و روزم چگونه می گذرد
تا نبینی مرا نمی فهمی، مرده ی بی مزار یعنی چه...

 

قم همیشه غریب و دلگیر است، باز هم شکر حق که "بانو" هست
تو که طهرانی و نمی فهمی، غربت یک دیار یعنی چه...

 

 #محمد_شریف
 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی